هور

تارا می نویسد

هور

تارا می نویسد

دال دوست داشتن . ب

و بیش از هرکلمه ای ، باید از همیشه ها و هرگز ها و هیچوقت ها و هیچ کجاها پرهیز کرد – از این " همیشه با تو میمانم  " ها و " هرگز ترکت نمیکنم " ها – که " هــ" آغازشان با دو چشم حیران و متعجب ، به آدم هایی می نگرد که مقید به زمان و مکان اند ، اما فراتر از زمان و مکان وعده می دهند و باور و اعتماد را به سخره می گیرند.

... هرچه بود ، کلمات بر ما پیشی گرفتند . مهارشان نکردیم ، یا نخواستیم که بکنیم. آن ها راندند  و ما را از پیش خود کشاندند : آزرده و خراشیده و زخمی. صورتشان زیبا بود و سیرتشان ترسناک. شنیدیم و باور کردیم و باورمان را باختیم وقتی فهمیدیم فریب خورده ایم : نه فریب گویندگان شان را ، نه : که فریب  خود کلمات را . گویندگان راست گو بودند ، اما واژگانی نمی یافتند که صادق باشند . تازه فهمیدیم که روباه راست گفته است : کلمات سرچشمه ی سو تفاهم هستند ، نبودند ، شدند !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد